2758. من هنوز به نوشته هایم, تعلق دارم.

ساخت وبلاگ

۱. وقتی خوب دقت میکنم, می بینم آن بیرون تقریبا هیچ کس را ندارم. گاهی که توی اتاق ذهنم تنها نشسته ام و تنها نقشه میکشم و تنها جمله می بافم, تصمیم میگیرم از اینجا بروم آنجا و مثل یک دیوانه ی درست و حسابی, درخواست کنم ... بیا از همینجا باهم شروع کنیم به حرف زدن!

۲. برخلاف سه چهار سال قبل, این تنهایی خودخواسته است. من, خودم, انتخاب کردم که تنها باشم. فقط آن قسمتش که یکی نیست که مدام تحقیرت کند و بگوید چقدر با تو بودن بیهوده است! [و اتفاقا همچنان به بیهودگی ادامه دهد] به من, احساس مفید بودن می دهد.

۳. همیشه ی خدا, نگرانم که این جمله ها کجا می روند و روی کدام سلولها به آرامش ابدی می رسند. شاید کم کم, دیگر مسئولیت هیچ مرگی را نپذیرم.

۴. احتمالا زندگیِ عزیز دل, از زندگی من واقعی تر باشد. قصد قیاس ندارم, فقط این فضای خیالی حقیقی را که مرور میکنم, یا تماس های گاه و بی گاهم به میم را که بیاد می آورم, و قیافه اش را که مرور میکنم, مطمئن میشوم, دختری که افسانه را بلعید با دوزِ اضافه, من بودم.

1716. مادر...
ما را در سایت 1716. مادر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fabled بازدید : 69 تاريخ : سه شنبه 25 بهمن 1401 ساعت: 20:25